نیلو_خب حالا شمارمو از کجا اوردی؟؟

زین_از نفیسه گرفتم...

نیلو_دهنتو نفیسه (با خودش)

نیلو_باشه مرسی...

زین گوشیو قطع کردو گف ایول همینه موفق شدم...

زین به نیلو پیام داد ساعت 5 بیا تو حیاط...

نیلوفر خوشحال بود...

من_چیه چرا میخندی؟؟

نیلو_هیچی...همینطوری...

ساعت 5...

نیلوفر حسابی خوشگل کردو رفت پایین...

نیلوفر تو حیاط داشت دنبال زین میگشت...

زین_چ خوشگل شدی...

نیلوفر_مرسی...

زین_خب بریم؟؟

نیلو_کجا؟؟

زین_بیا دیگ...

زین نیلوفرو برد به ی کافی شاپ شیک....

زین_بشین...

نیلو_مرسی...

زین_چی میخوری؟

نیلو_قهوه..

زین_گارسون...دوتا قهوه...

گارسون_چشم...

زین_خب تمرین چطوره؟؟

نیلو_خوبه...سخته...تو چی؟؟

زین_خوندن آسونه...

نیلو_من عاشق رقصم...

کلی با هم حرف زدن...

نیلو_واقعا عالی بود...دستبندو بده آخه باید برم...

زین_باشه..بیا...

نیلو_بای..

زین_بابای...

تو اتاق...

رومینا حوصلش سر میره و میره قدم بزنه...

جونگ_سلام چرا تنهایی؟؟

رومی_حوصلم سر رفته بود...

_شما از بچگی با هم دوستید؟؟

جونگ_اره...از ابتدایی...شما چی؟؟

رومی_فقط منو ریحانه...از پیش دبستانی...با هم مثل خواهریم...

جونگ_همونی ک به هیون گفت من خرم؟؟

رومی_اره (با خنده)

جونگ_بازیه جالبیه ما هم زیاد بازی میکنیم..بین خودمون باشه ولی یبار مجبور شدم کیو ببوسم...

رومی_جدی؟؟؟؟؟(داشت از خنده غش میکرد)

جونگ_اره...تا یه هفته باهاش حرف نمیزدم...

_فکرشم نمیکردم شما ایرانیا اینقد باحال باشید...

رومی_چرا؟؟

جونگ_نمیدونم...

_تو دختر جالبی هستی...میتونیم با هم بیشتر وقت بگذرونیم؟؟

رومی_باش....فعلا بای من دیگ برم تمرین...

جونگمین_بای....

رومینا داشت میرفت سمت اتاق جونگمینم داشت نگاش میکرد...

سانگ_هی جوجه بیا اینجا...

_با توام جونگمین...

جونگ_جوجه؟؟

سانگ_اولین چیزی بود ک به فکرم رسید...

جونگ_چیه؟؟

سانگ_بیا تمرین...

بقیه قسمت بعدی....

نظرات شما عزیزان:

heo_mahsa

ساعت5:27---5 تير 1394

[وب سایت]

پرفکت هانی)
پاسخ:^__^

lili

ساعت22:00---4 تير 1394

[وب سایت]

پاسخ:ميسي

nafiseh

ساعت5:21---4 تير 1394

[وب سایت] - [ایمیل]

پاسخ:٨٨

هانیه

ساعت2:56---4 تير 1394

[وب سایت] - [ایمیل]

بیست درجه یک معرکه است اصن
پاسخ:کومایووو

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: